دلایل تنبلی و راهکارهای عملی
همه ی ما هرازگاهی حس می کنیم زیاد انگیزه ای برای کار کردن نداریم. با اینکه نیرویی درونی ما را به سمت تنبلی و وقت هدر کردن می کشاند اما به نوعی احساس ناراحتی داریم. در این زمان برای تخلیه ی انرژی خود به رفتارهای نادرستی روی می آوریم: پرخوری، خواب زیاد، تماشا کردن زیاد تلویزیون، مصرف دارو و مواد اعتیادآور و… سپس به تدریج احساس گناه خواهیم کرد زیرا می دانیم باید کاری مفید و سازنده انجام دهیم اما حس می کنیم حال شروع کاری را نداریم. زمانی که در این راحتی ناشی از تنبلی فرو رفتیم به تدریج حس می کنیم در آن گیر کرده ایم و قضاوت هایمان در مورد خودمان تبدیل به احساس گناه شده و فکرمان را پر خواهد کرد. در این محتوا دلایل تنبلی و راهکارهای مقابله با آن آشنا می شوید.
تنبلی چیست؟
اغلب تنبلی را شرایطی می دانیم که افراد زیادی در حال حاضر از ان رنج می برند. ما می گوییم تنبلی نتیجه ی نداشتن تحرک است. بعلاوه افراد زیادی هستند که این رفتار را یک خصلت دانسته و خودشان را به آن محکوم می کنند. زمانی که می خواهیم تنبلی را تعریف کنیم آن را جنبه ای از شخصیت خود می دانیم و حقیقت موضوع نادیده گرفته می شود.
نگاه کردن به تنبلی به عنوان شرایطی که در نتیجه ی نداشتن انگیزه ی کافی ایجاد شده است دیدگاهی سطحی است. بعلاوه این نوع تعریف نمی تواند مشکل را حل کند. چطور می توانید به شخصی انگیزه ی کافی دهید تا دیگر تنبل نباشد؟
نکته قابل توجه ای از دلایل تنبلی
اغلب زمانی که می خواهیم به این سوال پاسخ دهیم اولین فکر ما یافتن انگیزه ای مناسب است. حتی ما با خودمان هم معامله می کنیم “اگر از روی مبل بلند شده و به کلاس یوگا بروم به خودم اجازه خواهم داد امشب تلویزیون تماشا کنم “انگیزه پاسخ مشکل شما نخواهد بود. در حقیقت استفاده از انگیزه و محرک تنها باعث ایجاد مشکلات بیشتری خواهد شد زیرا این کار باعث می شود توجه شما روی چیزی که بعد اتفاق خواهد افتاد متمرکز بماند نه فرایندی که در حال انجام شدن است. این به نوعی ارتباط با نتیجه است که مانع از ماندن در زمان حال می شود.
وقتی سعی می کنیم خودمان را درک کنیم حتما باید بدانید جهان بیرونی تنها انعکاسی از دنیای درون شماست. با در ذهن داشتن این موضوع می توانید از طریق این انعکاس ارزیابی کنید درون شما چه اتفاقی در حال رخ دادن است. وقتی تنبلی را در بیرون می بینیم، یعنی در درون ما چه اتفاقی می افتد؟
نکته قابل توجه ای از دلایل تنبلی
وقتی احساس تنبلی می کنیم حس می کنیم با اطراف خود ارتباط درستی نداریم. ما علاقه ای نداریم نگاهی عمیق به اطراف داشته باشیم. از انجایی که زندگی بیرونی شما انعکاسی از تجربیات درونی شماست این نشانه ای است که می گوید شما با جهان درونی خود درست ارتباط ندارید.
این تمرکز عمیق به نوعی حضور تنبلی را توضیح می دهد: تنبلی یک وضعیت نیست بلکه تنها نشانه ای از وجود یک شرایط خاص است. این شرایط جدایی میان شما و خود درونتان است که به شکل کمبود ارتباط میان خودتان و محیط نمودار خواهد شد.
چگونه می توانید این ارتباط درونی را بسازید.
حالا که می دانیم ریشه ی تنبلی در چیست چطور می توانیم برای شکستن این الگو ارتباطی درونی ایجاد کنیم؟ همانطور که گفته شد این وضعیت فاصله از درونتان است و تنبلی نشانه ای از آن می باشد. درست مانند هر بیماری دیگر، ما می توانیم بیماری و علائم آن را درمان کنیم. موارد زیر روش هایی هستند که می توانید با کمک آن ها با خودتان ارتباط برقرار کنید.
- برقراری ارتباط با احساسات. وقتی می خواهیم خودمان را از احساساتی که داریم دور کنیم می خواهیم با احساسات خود درگیر شده و آن ها را از بین ببریم. این کار باعث می شود جندین حس متفاوت درهم پیچیده شوند. به این وضعیت مانند چندین توپ کاموایی فکر کنید که باهم داخل یک کیف گذاشته شده است: آن ها در هم گره خورده و برای جدا شدن نیاز به زمان دارند. این اتفاقی است که زمانی می افتد که شما سعی می کنید خودتان را از احساساتتان دور کنید، آن ها در هم پیچیده خواهند شد. در اینجا شما گیج می شوید. نمی دانید چه حسی دارید. شما در این زمان تنها حس می کنید کرخت و بی حوصله هستید.
-
نکته قابل توجه ای از دلایل تنبلی
اولین گام برای سازماندهی احساساتتان این است که با بودن در زمان حال با احساسات خود ارتباط برقرار کنید. وقتی در زمان حال باشید می توانید ارتباطی را مشاهده کنید که انعکاسی از محیط شماست. اینکه به هر تجربه چطور از نظر عاطفی واکنش خواهید داشت.
- در زمان حال باشید. یکی از مهم ترین و موثرترین روش ها برای بودن در زمان حال تنفس آگاهانه است. زمانی که روی روند تنفس خود تمرکز دارید در زمان حال می مانید. شما از گذشته و آینده رها شده و تنها روی نفس کشیدنتان در این زمان متمرکز می مانید. به همین علت است که از تنفس هوشمندانه در مدیتیشن استفاده می شود.
- به نوعی خودتان را ابراز کنید. کاری خلاقانه انجام دهید: آشپزی، نقاشی، نوشتن، رنگ کردن دیوار، آواز خواندن و… ابراز خودتان به نوعی بیان انعکاس درونی تان است. خلاقیت روندی است برای توضیح دادن چیزی که درون شما اتفاق می افتد: شما چیزی که درونتان اتفاق می افتد را با بیان احساساتتان ارتباط می دهید. وقتی این روش را ادامه می دهید می توانید به نوعی احساسی که این خلاقیت ها به شما می دهند را در خودتان منعکس سازید. به مرور این رابطه عمیق تر می شود زیرا شما از تمایلات بدون آگاهی خود که به خودتان برمی گردند مطلع می شوید. حذف تمایلات نادرست باعث درک بهتری از خودتان خواهد شد و ارتباطی عمیق با بیان خلاقیت های خود خواهید داشت.
-
نکته قابل توجه
- تحرک فیزیکی داشته باشید. برای برقراری ارتباط فیزیکی کمی ورزش کنید. یوگا برای شما بهترین است اما فعالیت های دیگری نیز هستند که می توانید امتحان کنید.
فعالیت های فیزیکی باعث اگاهی بدن شما خواهند شد. آگاه بودن از مسدود کننده های فیزیکی به شما فرصت می دهد کمی عمیق تر شوید. این مسدود کننده ها در واقع تجلی فیزیکی مشکلات عاطفی هستند. این نتیجه ی آزاد شدن احساساتی است که در بدن فیزیکی خود نگه داشته بودید.
- سالم زندگی کنید. وقتی در حالت تنبلی هستید به دنبال راه هایی می روید تا انرژی خود را صرف کرده و به وضعیت فیزیکی خود اجازه دهید در رقابت با ذهنتان پیروز شود. ما وارد رفتارهایی مانند پرخوری، پرخوابی و… خواهیم شد. داشتن بدنی سالم به ما انگیزه می دهد زندگی خود را بهتر کنیم. نشاط و انرژی محرکی برای کار کردن خواهد بود. سالم بخورید، زندگی متعادلی داشته باشید و در هیچ چیز زیاده روی نکنید. در واقع زندگی متعادلی را داشته باشید.
اجتناب از کارهای زیاد کرده و برای خود اهدافی کوچکتر و قابل دسترسی در نظر بگیرید که باعث می شوند بدون گیج و خسته کردن خودتان به جایی که می خواهید برسید.
- همیشه از خودتان انتظار عالی بودن نداشته باشید.کمال گرایی عوارضی برای روان شما همراه خواهد داشت. امروزه اغلب افراد جوان بیشتر محیط های رقابتی ایجاد کرده، توقعات غیرواقع گرایانه ای داشته، مضطرب تر بوده و از نسل های قبل بیشتر به فکر کنترل والدین خود هستند. کمال گرایی زیاد باعث می شود افراد بیشتر از خودشان انتقاد کنند. و این به نوعی باعث افزایش افسردگی و اضطراب می شود.
- به جای صحبت کردن منفی با خود، مثبت حرف بزنید. صحبت کردن منفی با خود می تواند تمامی تلاش های شما در هر بخش از زندگی تان را خراب کند. اینکه به خودتان بگویید فرد تنبلی هستید به نوعی صحبت کردن منفی با خودتان است.
-
نکته قابل توجه
می توانید با تمرین صحبت مثبت این صدای درونی منفی را متوقف سازید. به جای اینکه بگویید “هیچ راهی نیست بتوانم این کار را انجام دهم” بهتر است بگویید: “من همه ی تلاشم را می کنم تا این اتفاق بیفتد.”
- برنامه ای برای کارهای خود داشته باشید. داشتن برنامه به شما مسیر و اعتماد به نفس می دهد و حتی اگر در طول راه به مانعی بخورید به شما کمک خواهد کرد.
- از نقاط قوتتان استفاده کنید. زمانی بگذارید و در مورد نقاط قوت خود در راه هدفی که دارید کمی فکر کنید. سعی کنید جنبه های متفاوتی از کار را در نظر بگیرید تا به شما در انجام کار کمک کند.
- موفقیت ها خود در طول مسیر را بشناسید. این راهی عالی است تا بتوانید مثبت بودن و اعتماد به نفس خود را زیاد کنید و مسیرتان را ادامه دهید و به فکر تنبلی نیفتید.
-
نکته قابل توجه
وقتی در مورد تنبلی فکر می کنیم اغلب کسی در ذهنمان می آید که نمی خواهد هیچ کاری انجام دهد. اما این فرد تنبل نیست که دوست ندارد کاری بکند، او تنها نمی داند چه می خواهد و برای انجام هیچ کاری به قدر کافی انگیزه ندارد تا بتواند به فعالیت منظم ادامه دهد. وقتی دورانی گرفتار تنبلی می شوید به یاد داشته باشید به درون خود نگاه کنید. باید درک کنید تنبلی یک وضعیت خاص نیست بلکه تنها علامتی از شرایط خاصی است که برای تغییر رفتار شما اهمیت دارد.
تنبلی ناشی از نداشتن ارتباط عاطفی، ذهنی و فیزیکی با محیط است. این یعنی نداشتن ارتباط میان خودتان و احساسات، ذهن و وضعیت فیزیکی خودتان. وقتی بتوانید با این ها ارتباط درستی برقرار کنید تنبلی را کنار می گذارید و دیگر هشیار و فعال خواهید شد. حالا دیگر انگیزه ی کافی خواهید داشت.
منابع:
